حلقه گم شده

تاریخ دقیق روز جانباز در تقویم ۹۸ چه روزی است ؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

دهم فروردین 1399 مصادف است با چهارم شعبان ولادت با سعادت حضرت ابوالفضل العباس قمر منیر بنی هاشم (ع) و روز جانباز را گرامی می داریم.

تنها به اسم الله آنکه برای همه رحمان است برای جانبازان رحیم

جانبازان حلقه گم شده دوران دفاع از ارزشها در این زمانه هستند .

جانبازان که تمام وجودشان را در راه حفظ این ارزشها تقدیم کردند.

آنها مظلوم ترین یادگاران آن دوران هستند ، کسانی که نفس خود را دادند تا امروز با خیالی آسوده در این سرزمین نفس بکشیم جانبازان تمثال وفاداری و ایثار ، شکوه زخم و زیبایی و تصویر گر ایمانند.

عباس (ع) آمد تا برادری را معنا کند ، وفا را شرح دهد ، ایثار را الگو باشد و شجاعت را تفسیر کند.

پایی که ترکش خورده ، یا دستی که قطع شد و یا چشمی که از هدقه در آمده و روی خاک افتاده ، یا صورتی که زیبایی اش را از دست داده و...داستانی نیست که کهنه شود .

عزیزان جانباز در راه اعتلای میهن اسلامی و حفظ تمامیت ارضی کشور بخشی سلامت خود راتقدیم آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی کردند و ما وظیفه داریم قدردان آنان باشیم .

اونی که معنای مستی آن دوران را خوب می داند آن چشیدن از جرعه های گوارای فضای تکرار ناپذیر را ، آری با توام برادر با تو که زیبایی ها را دیدی ، می خواهم دردهای شما را و غمهای بی مرهم و جراحات بی التیام بگویم.

عده ای زیر آسمان این کشور این داستان را همیشه مرور می کنند و یادشان نمی رود کسانی که جان باختند ولی هنوز زنده اند ، زنده با دردهای ناشی از یک شهادت نیمه کاره ، عده ای اما این شهادت نیمه را تمام می کنند و چند سالی پس از جانبازی از تبعات آن زخمهای کهنه جان می بازند و شهید می شوند ولی آنها که می مانند هر روز بازیگر داستان سختی ها می شوند.

در این میان اما کسانی هستند که گرچه جانبازند و دردمند  یا حتی کم توان به واسطه از دست دادن اعضای حیاتی بدن ولی زندگی را تمرین می کنند با امید جسارت و سختکوشی کنار امدن آن با جانبازی مسئولیت ما را در قبال آنها از بین نمی برد.

جانبازان که در گوشه گوشه کشورمان یا شناخته شده به نوعی صدمات ناشی از جنگ را تحمل می کنند.

امروز جانبازان بسیارند که مثل شمع در حال آب شدن هستند ، یکی از جنگ کوله باری از ترکش در بدن دارد و دیگری شاید هر نفسی که می کشد برایش ممد حیات باشد ولی به یقین مفرح ذات نیست.

یکی گرچه چشم ندارد اما خوشحال است که چندی است جز خدا کسی دیگر را نمی بیند هم او تنها غم اش این است که دیگر نمی تواند بگرید او را غم نگریستن نیست ، دغدغه اش این است که بعد از جنگ نعمت اشک از او گرفته شده و چشمانش گریستن نمی توانند ، یکی بی دست مست عباس است و دیگری یارای قدم برداشتن ندارد، او شاهد بدنهای پاره پاره شده دوستانش در شب عملیات بوده و الان نیز هست هر چند که شاید فردا نباشد ، فردا شاید بیاید و او رفته باشد ، آخر مگر یک سینه با این همه  گاز خردل و جراحت تا کی می تواند دوام داشته باشد . اگر با این جراحت بشود ساخت بازخم زبان چگونه بسازد.

همه رفتیم دنبال غنیمت ، در حالی که احد هنوز ادامه داشت ، دیگر نه محرم در دلهایشان هستیم نه مرحم جراحت هایشان ، اینگونه است پرستوها کوچ کردند از آشیانه ، از آنها غریب تر نیز هستند ، یارانی که مانده اند ولی غریبانه مانده اند.

قریب اند اما غریب انگار ما را نمی شناسند.

در این میان اما کسانی هستند که گرچه جانبازند و دردمند یا حتی کم توان به واسطه از دست دادن اعضای حیاتی بدن ولی زندگی را تمرین می کنند با امید جسارت و سختکوشی ، کنار آمدن آنها با جانبازی مسئولیت ما را در قبال آنها از بین نمی برد.

جانبازان غریب ترین و مظلوم ترین قشر جامعه ما هستند .

جانبازانی که دیروز وطنمان به رشادتهای آنها محتاج بود و حالا او به نان شب محتاج است.

آیا من شرم نمی کنم که مرد دیروز وطنم که به خاطرما از همه چیز گذشت ، امروز التماس کند که مشکل سر پناه برای خود و زن و فرزندانش حل شود.

جانبازانی که دیروز وطنمان به رشادتهای آنها محتاج بود و حالا او به نان شب محتاج است، کدام یک از ما اقدامی کردیم و به آنها سرزدیم؟

مطالبه گر حقوق ناچیز شان شدیم، کداممان تشکیلاتی ترتیب دادیم تا به درد دلشان برسیم ، چرا فرزند جانباز محتاج نمی تواند سر به بالا کند در حالی که پدرش قهرمان است.

جواب شهدا را چه خواهیم داد؟ با همرزمانشان چه کردیم؟

هر روز آنان را شهید می کنیم و فقط از شهدای دیروز می گوییم در حالیکه همین ها را که با ما زندگی می کنند و زندگی می کردند فراموش کرده ایم ، نگویید که نمی شود ، نمی توانیم ، از دست ما چه کاری ساخته است؟

ما خیلی کارها می توانستیم بکنیم و نکردیم ، هنوز فرصت باقی است.

تاریخ در مقابل همه جانبازان عزیز با تمام وجود تعظیم خواهد کرد که ایثار و مجاهدت را در جبهه ها جا نگذاشتید و با خود به دنیای من و فرزندان ایران زمین آوردید، ما را ببخشید اگر نمی توانیم درک کنیم یک جانباز هم خسته می شود ، دلش می گیرد و دلتنگ می شود یا حتی در میان جامعه حس میکند تنها و غریب است .

ما را ببخشید زمانی که با دیدن رفتار و گفتار و کردار مان بیشتر دلتان می گیرد و آرزو می کنید کاش شما هم شهید می شدید و این روز ها را نمی دیدید ، باید باور کرد مشکل واقعی جانباز در حال حاضر فاصله هایی است که بین او و جامعه افتاده دلیل این فاصله بین جانبازان دوست داشتنی کشورمان و جامعه کنونی ، من و شما هستیم که شاید گذر ایام باعث فراموشی یا عادی شدن ارزشهایمان شده چه کسی جواب نگاههای مظلومانه ات را باید بدهد.

جانبازان در مظلومیت و غربت با کوله باری از غم و قصه و درد به دور ازچشم ها  روز گار پر مشقت را سپری می کنند و آنهایی که صاحبان  ارزشهای دفاع مقدس بودند از این عالم کم کم مفارقت و به عالم عقبی کوچ می کنند بنابر این تکریم و تعظیم جانبازان تلاش مقدسی است.

این جانبازان به قول معروف شهدای زنده دوران دفاع مقدس قهرمانانه جنگ کردند با لحظات سخت و طاقت فرسای عملیاتها عبور از ارتفاعات پوشیده از برف و باتلاقها ونیزارهای منطقه با تحمل گرسنگی و تشنگی روبرو بودند و تن به تن با دشمن بعثی عراق و طی کردن حوادث که سرشار از التهاب و اضطرابهای درونی و تماشای صحنه های شهادت و جانبازی همسنگران  خود چه بر آنها گذشت با همه کمبودها ، سختیها و مصائب منطقه عملیاتی سوخته و ساخته بودند.

جانبازان یادگاران آن دوران هستند.

جانبازان که سالها با درد و رنج مجروحیتش سوختند و ساختند و دم نزدند چرا که این مسیر را ادامه مسیر جهادش در میادین جنگ می دانند ، نمی دانم باید از درد کشیدن امروز خوشحال بود یا از فراقش اشک ریخت روزگار پر درد و رنجی است.

جانبازان که تمام زندگی و جوانی خود را برای دفاع از میهن و انقلاب و اسلام گذاشتند تا ما امروز بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم.

اهل درد  اهل سوز و خون دل خوردن ، اویی که داروهای دکترها افاقه نمی کند ، سوزش تاولها ، سوز زخم زبانها ، دردهای خردلیها.

غربت مجاهدان فی سبیل الله بعد از جمع شدن سفره جهاد ، غربت فرزندان خمینی(ره)

پریدن بی بال و پر آنها ... بی پا رسیدنها ، بی چشم دیدنها ...

اونی که هرچه شور شیرین و اشک گوارا و دلپذیر و انقطاع از دنیا و کنده شدن از خاک و بریده شدن و اتصال به جایی در لازمانها و لامکانها...

در مورد جانبازان نباید محاسبه ریالی کرد چرا که آنها با ارزش ترین سرمایه خود یعنی جان و سلامت شان را در حساس ترین زمان نثار دفاع از اسلام و انقلاب و کشور کرده اند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

جانباز دوران دفاع مقدس الحقیر ناصر ملکی فروردین 99

شهید دالائی

Image result for شهدا

بسم الله الرحمن الرحیم

(ولا تحسبن الذین قتیلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون )

آنانکه در راه خداجهاد کردند و کشته شده اند مرده مپندارید بلکه آنان زندگانی هستند نزد خدای خویش روزی می برند.

6/1/1367 سالروز شهادت پاسدار اسلام شهید علی اکبر دالائی که در عملیات والفجر 10 در منطقه عملیاتی شاخ شمیران به فیض شهادت نائل آمدند را گرامی می داریم .

( ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه )

سخن گفتن از شهید و شهادت بسیار سخت است ، چون شهدا شمع محفل بشریتند .

شهدا همواره بر فراز افق تابناک هستی ایستاده و همچون خورشید در سپیده دم زمانه خویش می درخشند .

شهدا تا آخرین قطره خون در مقابل دشمن ایستادی کردند تا درس مردانگی در دفاع از ناموس را به آیندگان بیامرزند .

وسعت اقیانوس پایداری به اندازه ای است که حتی نمیتوان جرعه ای از آن را نیز برای تشنگان معرفت و سعادت ابدی توصیف نمود حتی یک جرعه ای ...

کجایند مردان بی ادعا ، مردانی که اگر بودند امروز کشورمان این همه از وجودشان خالی نبود ، شاید هم اگر بودند گمنان تر از امروز می شدند .

همه ی شهیدان به گردن ما حق دارند شایسته است از نام و یاد شهیدان دریغ ننماییم .

سیره و منش شهدا را که تاسی به ائمه (ع) و عبودیت و بندگی خدا بود را باید الگوی زندگی خود قرار دهیم ، تمام شهدایی را که شما می بینید که اینقدر مقامشان بالاست ، همه از صدقه سری و عنایت ائمه ی اطهار (ع) بوده است و باید سیره و روش آن را در زندگی خود پیاده کنیم .

پرداختن به حماسه ی شهیدان علی الخصوص شهید دالائی یادآوری حماسه و پاسداشت آن همه بزرگی ها که در میان خون و آتش و گذشت و فداکاری بدست آمده است یک تکلیف الهی و انسانی است و بستر اندیشه و قلم مناسب ترین عرصه ی ابزار آن واقعیت های انکار ناپذیر در رهگذر زمان می باشد .

شهدا زنده  هستند ، شهدا شخصیت های ممتازی هستند و در واقع آنها می دانستند که در کدام راه قدم گذاشته اند، شهدا راه خود را آگاهانه انتخاب کرده اند.

مرغان وادی عشق نغمه وصال سر می دهند و شیدایی آنان چیزی جزوصال یار نمی باشد و شهید است که مست جمال ذولجلال می شد و از پاره پاره شدن بدن خویش خبری ندارد .

شهادت از برترین واژه های فرهنگ اسلامی و از مقدس ترین مفاهیم معارف الهی است.

شهادت اوج کمال انسان است ، آنگاه که انسان تمام هستی خود را یکجا نثار معبود می کند و قطره وجودش به دریای بیکران هستی مطلق می پیمودند و در تفکر شیعی برترین کامیابی، بزرگترین پیروزی والاترین مقام بالاترین امتیاز ، عظیم ترین فوز ، نیکوترین نیکی رفیع ترین مرتبت و عالی ترین رتبت و گرانمایه ترین درجه ، رسیدن به فیض عظمای شهادت است و برای شهید گرانبهاترین اوقات و شکوهمندترین لحظه ها و زیباترین زمانها ساعتی است که پیروزمندانه به فیض شهادت نائل گردد.

زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان والا مقام دفاع مقدس وظیفه همگانی است، تا راه این عزیزان را ادامه داده و ارزشهای آنان را ترویج دهیم.

شهادت جرعه شراب طهوری است که شهدای ما مستانه با ندای فرزانه جماران و با تاسی از معلم عشق و ایمان سید و سلار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در سرزمین ایثار سرکشیدند تا ندای کلام حضرت دوست را در بلندای زمان به گوش جهانیان رسانند که ما زندگان تاریخ و روزی خواران سفره یاریم ، چه زیبا پیر فرزانه امت فرمودند: خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند .

(من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا) .

برخی از مومنان بزرگ مردانی هستند که با عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا  وفا کردند ، پس برخی پیمان خویش گذلردند تا به راه خدا شهید شدند و برخی به انتظار مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.

خاطرات روزهای زلال و تصویر روح پاک شهدا که همیشه مدیون آنان و خانواده هایشان هستیم در دل ما زنده است.

ما از قافله ای عقب مانده ایم که عازم ملکوت بودند ، نام شان جاوید و یادشان بخیر.

آنچه در این فرصتها که به منظور گرامیداشت نام و یاد شهیدان عزیز فراهم می آید تاکید بر پیامها ی با اهمیتی است که آن بزرگواران با عهد و جهاد خویش به ما آموختند ،  خونهای مطهر شهیدان والامقام که اسلام ،  انقلاب اسلامی و فضای دل و جان ما را مطهروبا طراوت نموده است حجتی بر یکایک ما ست.

همه شهیدان به گردن ما حق دارند ،   شایسته است نام و یاد شهیدان را زنده نگه داریم و درمعرض  شخصیت این بزرگواران به مردم از هیچ کوششی دریغ ننماییم .

روحش شاد . شهدا شرمنده ایم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دوست و همرزم شهید – ناصر ملکی

فروردین 99

شهید اسماعیل کفایتی

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتیلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگار شان روزی داده می شوند

سالگرد عملیات آبی خاکی والفجر هشت جبهه فاو و اروند کنار با رمز یا فاطمه الزهرا (س) وشهادت دانش آموز  بسیجی دلاور اسماعیل کفایتی را گرامی می داریم.

خاطرات روزهای زلال و تصویر روح پاک شهدا که همیشه مدیون آنان و خانواده هایشان هستیم در دل زنده می کند نامشان جاوید و یادشان بخیر.

در هر زمان و مکانی شهدایی بوده و هستند که حیات  به سبب خونهای آنان متبرک است و این خدمت عظمایی است که در دفتر الهی ثبت است.

قسم به ایران و تاریخ پر افتخارش ، قسم به گلوله های سوزان و قسم به فریاد رعد آساس بسیجیان و درد سوزان رزمندگان مجروح ما تا اخرین نفس راحتان را ادامه خواهیم داد .

هیهات اگر یاد و خاطره یاران حماسه ساز صحنه های دفاع مقدس شهدای  عملیات والفجر هشت  وشهید اسماعیل کفایتی از خاطرمان محو شود.

اگرچه مه هجران شان تمام تنمان را گرفته اما مارا می بینند ، صدای مان می زنند طنین نوای شان تا ابدیت جاری است .

می ریخت آن روز از زمین و آسمان آتش ، تنها شما بودید و شاهد در میان آتش ، ما معنی پروانه را از شعله می فهمیم ، رفتی شبی با آخرین باران بی برگشت ، اکنون ببین پر می زنم اینجا در این حسرت.

شهدا| فاتحه ای ، حمدی ، دعایی برای من بخوانید که من مرده در این غفلت دنیا و شما زنده و جاوید درخشان و درخشان چو خورشید و شما زنده تر از آب روان در پی اقیانوسید زنده چون مرغایی چو کبوتر که به دور حرم یار مشغول طواف است پی پابوسیدن و شما آزادید . اوج پرواز شما را باید از کبوتر پرسید . دلتان شیشه تر از هر شیشه ، شفاف چون آب و نماز شبتان چون دلتان . هرچه داریم همه از پاکی اعمال شماست .

خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند کرد .

 از شهدا نمی شود چیزی گفت ، شهدا شمع محفل دوستانند ، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان (عند ربهم یرزقون)اند. از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب (فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ) پروردگارند .

آنان که شهید شدند سوختند و پرتو افکندند و جهان را با نور خود منور نمودند و با پیکرشان کلمه کلمه تاریخ را ساختند و با جانشان به آن روح بخشیدند، حق پویان ما همان خط سرخ حسین (ع) را دنبال کردند ، آنان در جبهه های حق علیه باطل و نور علیه ظلمت رزمیدند تا ما این جا در جبهه های گوناگون(فرهنگی ، اقتصادی، مذهبی ) به تلاش بپردازیم و رسالتشان را با کوله بارمان در جاده زندگی حمل کنیم و به گوش جهانیان برسانیم و پیامشان را آویزه گوشمان نماییم و به کار گیریم.

امروز وظیفه ما که ماندن خود را مدیون شهدا می دانیم آن است که با یاد آوری راه شهدا و خون های پاکشان را پاس داریم.

شهدا که به منزله و مرتبت (عندربهم ) رسیده اند نیازی به یاد کرد ندارند و در نشئه حالی دگرند که ما بی خبران از درک آن قاصر و در حجابیم ولی گاهی با ذکر صلوات و فاتحه ای توجهشان را به خود جلب کنیم و از روح عظیم شان مدد بخواهیم.                               .

حقیر ناصر ملکی هم رزم شهید مذکور در منطقه عملیاتی فاو در خط مقدم در یک روستای خالی از سکنه که به دلیل آتش و درگیری ساکنانش کوچ کرده بودند در یکی از ساختمانها را که با تیر آهن و پلیت و گونی های شن دو سقفه کرده بودیم و با چند نفر از بچه های دیگر اطلاعات داخل آن بودیم . آب اروند به شدت سرد بود زیرا اوج شناسایی ما در زمستان بود از حدود اوایل آذر با سرمای وحشتناک جنوب شناسایی را شروع کرده بودیم و پس از گذشتن از اروند با آن مشکلات که داشت تازه به ساحل عراقی ها می رسیدیم که تا سنگر عراقیها 15 متر فاصله بود که این فاصله هم با موانع پوشیده بود مثل سیم خاردارهای حلقوی توپی سه ردیفه روی هم و هشت پر و یا خورشیدی ها که با میلگرد درست می شود و ارتفاع تا آن حدود 6 متر هم می رسید.

شهدا شرمنده ایم

خدا حافظ اسماعیل ، سلامم را به مصطفی برسان

 دوست رزمنده جانباز جامانده ناصر ملکی